کد مطلب:77651 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

خطبه 167-پس از بیعت با حضرت











و من كلام له علیه السلام

بعد ما بویع بالخلافه و قد قال له قوم من الصحابه: «لو عاقبت قوما ممن اجلب علی عثمان.» فقال علیه السلام:

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است بعد از آنكه بیعت كردند با او به خلافت و گفت مر او را طایفه ای از صحابه: «كاش كه عقاب و مواخذه می كردی تو طایفه (ای) را از آن كسانی كه جمع بودند بر قتل عثمان.» پس گفت امیرالمومنین علیه السلام:

«یا اخوتاه! انی لست اجهل ما تعلمون و لكن كیف لی بقوه و القوم المجلبون علی حد شوكتهم، یملكوننا و لا نملكهم، وها هم هولاء قد ثارت معهم عبدانكم و التفت الیهم اعرابكم و هم خلالكم یسومونكم ما شاووا و هل ترون موضعا لقدره علی شی ء تریدونه.»

یعنی ای برادران من! به تحقیق كه من نیستم كه نادان باشم به آنچه شما می دانید و آری چگونه است از برای من قوت بر انتقام و حال آنكه آن قومی كه جمع شدند بر قتل عثمان بر نهایت شوكت و تسلط خود باشند، تسلط بر ما دارند و نیستیم ما مسلط بر ایشان. و آگاه باشید آن جماعت آن گروهی باشند كه به تحقیق[1] برانگیخته اند با ایشان بندگان شما و پیوسته اند به سوی ایشان بادیه نشینان شما و آن جماعت در میان شما باشند، رنج و ملالت می رسانند به شما به طوری كه بخواهند و آیا می بینید جایی از برای قدرت بر چیزی كه اراده دارید به آن چیز ؟

[صفحه 743]

«ان هذا الامر امر جاهلیه و ان لهولاء القوم ماده، ان الناس من هذا الامر اذ احرك علی امور: فرقه تری ما ترون و فرقه تری ما لا ترون و فرقه لا تری هذا و لا ذاك، فاصبروا حتی یهدا الناس و تقع القلوب مواقعها و توخذ الحقوق مسمحه.»

یعنی به تحقیق كه این كار كه شما خواستید كار اهل جاهلیت است، یعنی اهل هوا و خواهش است و به تحقیق كه از برای آن گروه از قوم ماده و كمك و یاور بسیاری است، به تحقیق كه مردمان از جانب این امر در زمانی كه حركت داده شود اراده را بر رایهای متعدده باشند: گروهی می بینند ثواب و درست چیزی را كه شما می بینید صواب و گروهی می بینند صواب چیزی را كه شما نمی بینید صواب كه عدم عقوبت باشد و گروهی نمی بینند عقوبت را و نه عدم عقوبت را، یعنی در نظر ایشان مساوی است هر دو. پس صبر كنید تا اینكه آرام گیرند مردمان و ثابت گردند دلها و رایها بر محل وقوع خود، یعنی در حالی كه مخالفی در رای نداشته باشند و تمام متفق در رای باشند و گرفته شود حقها به سهولت و آسانی.

«فاهدووا عنی و انظروا ماذا یاتیكم به امری و لا تفعلوا فعله تضعضع قوه و تسقط منه و تورث وهنا و ذله و سامسك الامر ما استمسك و اذا لم اجد بدا فاخر الدواء الكی.»

یعنی آرام گیرید از جانب من و نگاه كنید كه چه چیز است كه می آورد شما را حكم من به آن چیز و نكنید شما كاری را كه متزلزل و ویران سازد قوت را[2] و بیندازد قوت و قدرت را و باعث گردد سستی و خواری را و زود است كه من چنگ در زنم به كار خلافت بر آن نهجی كه مستحكم شود و آن زمانی كه نیابم چاره «پس آخر دوا داغ باشد» یا آخر كار درد داغ باشد. و این مثلی است مشهور، یعنی بعد از آنكه تدابیر دیگر چاره نكرد، آخر تدابیر در این مقام داغ قتال خواهد بود كه عقوبت ایشان نیز حاصل شود به آن.

[صفحه 744]


صفحه 743، 744.








    1. چ: كه به تحقیق كه.
    2. چ: قوه.